امروز: یکشنبه، 30 اردیبهشت 1403
پلدخترنیوز » یادداشت » یادداشت فرهنگی هنری » تئوری شهاب سنگ های فلزی در جایدر پلدختر در ده هزار سال پیش

تئوری شهاب سنگ های فلزی در جایدر پلدختر

تئوری شهاب سنگ های فلزی در جایدر پلدختر در ده هزار سال پیش

کد خبر: 1772
  • 9
با توجه به سوالات مطرح شده در پست قبلی، فکر کردم یک بار دیگر، موارد بیشتری را در باره زمین لغزش کبیرکوه توضیح دهم. اول اینکه ممنونم که توجه کردید به نُه پست قبلی که مرتبط با زمین لغزش بزرگ کبیرکوه بود

برخی نظرات و پیشنهادات شما گاهی خیلی آگاهم کرد، دوم اینکه من این رویداد را به سلیقه خود تعریف نمی کنم. شاید شیوه کلام را برای مخاطب روان سازی نمایم، و از این بابت خوشحالم که تا حالا توانستم به زبان ساده با مخاطبانم صحبت کنم تا شاید آنها را به جواب پرسش هایشان برسانم.

من به لحاظ اخلاقی به قوانین و ضوابط علمی عملا متعهد هستم. بار دیگر تاکید می کنم، تاکنون فقط دو سناریو اصلی برای عامل این لنداسلیپ مطرح شده است، اول اینکه از دید هریسون و فالکون، زمین لغزش بزرگ سیمره به دلیل، عوامل خمیدگی زانویی شکل در آهک آسماری بر اثر زلزله روی داده است و دوم تغییر و تاثیر رودخانه بر روی تاقدیس جدا افتاده از دیدگاه اوبرلندر، و شاید هم مجموع هر دو دلیل.


خیلی از شما ها لابد زمین لغزش ملاوی را بیاد دارید که به گمانم حدود دو ده قبل اتفاق افتاد، این زمین لغزش جاده اصلی را تخریب کرد و بمدت کوتاهی جلوی آب کشکان را سد نمود.

این حرکت یک پدیده مینیاتوری و بسیار کوچک از رخدادی مشابه بود که ما خود شاهد آن بودیم که در مقابل اَبَر زمین لغزش بزرگ کبیر کوه، قطره ای در مقابل دریاست. این اتفاق تنها ابعاد بسیار کوچکی از یک لغزش مشابه را نشان داد. 

هدف از بیان این مثال، اشاره به این موضوع است که پتانسیل لغزش و رانش لایه های سنگی در سازندهای مقاوم آهک آسماری زون لرستان که بر روی سازندهای نامقاومی قرار دارند در مسیر ملاوی که خیلی نزدیک به پلدختر است، نیز وجود دارد. گمان می رود وجود آب در بین لایه های سنگی لغزش و حرکت آنها را به دلیل وزن سنگینشان تسریع می کند، آنگونه که در عصر ما چنین رخدادی در ابعادی بسیار کوچک در کنار جاده ملاوی و در مجاور زیربُری رودکشکان به وقوع پیوست، و کوه قائم و راست ملاوی به سمت پایین لغزش پیدا کرد و قطعات و توده سنگ های آهک های آسماری غرق در رودخانه شدند. دقیقا مثل کبیرکوه.

از آنجا که امروزه ما نمی دانیم، که برخورد متئوریت (شهاب سنگ ها) بر روی چل جایدر صورت گرفته است یا خیر، اما قاعدتا در صورت قبول چنین فرضیه ای در مورد برخورد شهاب سنگ ها، لازم است در ابتدای کار، دو نوع سنگ را در محل چاله های چل جایدر بیابیم.

اول قطعاتی از شهاب سنگ و دوم مطالعه سنگ هایی که در محل چاله ها ی ناشی از برخورد احتمالی قرار داشته و به دلیل شدت ضربه و برخورد دگرگون شده اند. توجه به هر دو مورد لازم و ضروری است.

مطالعات سنگ شناسی و ماهواره ای کمک می کند این فرضیه را مورد آزمون قرار دهیم. آنگاه در صورت صحت بایستی دو پرسش مطرح شود یکی همزمانی برخورد با زمین لغزش بزرگ و احتمال دوم زمین لغزش رخداده و سپس برخورد شهاب سنگ ها صورت گرفته است و چاله های مذکور که اینک محل دریاچه های خشک و یا آبدار هستند، ایجاد کرده است.


در حال حاضر شواهد، اینگونه طرفداری می کنند، که ظاهراً عامل اصلی لنداسلاید جدای از برخورد احتمالی متئوریت ها (شهاب سنگ ها) است. و مبانی تئوریک چنین القاء می کنند که پس از آن رویداد بزرگ، این برخوردی احتمالی صورت گرفته باشد.

یعنی بزبان ساده برخورد احتمالی شهاب سنگ ها پس از فرو افتادگی سنگ ها صورت گرفته است و این زمان شاید در همان محدوده زمانی ده هزار سال پیش و یا زمانی بسیار کوتاه پس از آن باشد.

برای شناخت چنین برخورد احتمالی مطالعات سنگ شناسی (پترولوژی) و ژئو شیمیایی در راس مطالعات باید قرار گیرند. برای این منظور باید یک پترولوژیست (زمین شناس) دهانه ی گودال دریاچه های خشک و آبگیر را تحت مطالعات فیلدی (میدانی) قرار دهد، از سنگ های مشکوک به سنگ های دگرگونی برخوردی نمونه گیری کند، نمونه ها شامل آنالیزهای پتروگرافی (تین سکشن یا مقطع نازک: با توجه به بافت و کانی های سنگ براحتی سنگ ها شناسایی و طبقه بندی می شود) همچنین به لحاظ ژئو شیمیایی (خرده ها یا کرش های سنگ تحت آنالیز های عناصر اصلی و کمیاب قرار گرفته در نتیجه می توان میزان آنومالی های احتمالی مثلا آهن بالا را براحتی تشخیص داد.

زمین شناس گرانقدر و علاقه مند، جناب مهندس فرزاد بخشیوند نکات دقیقی را به من متذکر شد. و اظهار داشت؛ که آنچه که ما را در این بحث دچار تردید زیاد کرده حرف شخصی است که کامنت گذاشته و دقیقا ندانسته و یا تلویحاً دانسته، ویژگی های یک قطعه متئوریت را بیان کرده است.

در مشاوره با مهندس بخشیوند، ایشان نیز، به این نکته تاکید داشت که به راحتی نمی توان برخورد شهاب سنگ را بدون دلایل فیلدی، نمونه برداری و ژئو شیمیایی مطرح کرد.

با این وجود، برخی افراد، مرتب اینجا و آنجا تماس می گیرند و بدون دلایل علمی می گویند این نیست و آن است! بطور مثال؛ آنگونه که گفته شد: برخی از فالورها پیام می دهند که آنها قطعاتی از اجرام سماوی را در دست دارند که موضوع زمین لغزش را به برخورد شهاب سنگ ربط می دهند(که البته دلایل مورد قبول خودشان را نیز مطرح می کنند).


بر این روال، ما بدون اینکه از کشف قطعه متئوریت و تکه ای نادیده ا ی در دست آن فرد محترم (اما نامعلوم) مطلع باشیم. با جناب مهندس فرزاد بخشیوند، که خود صاحب نظر و فرزند همان سرزمین است و تا حدود زیادی بر چگونگی علت حوادث زمین لغزش وقوف دارد، بحث های مفصلی راجع به حفره های برخوردی احتمالی که ممکنه بر اثر برخورد شهاب سنگی بوده مطرح کردیم و من نتیجه گفتمان خود را در بالا با ایشان ذکر کردم. به نظرم در بحث فوق خیلی کلی و با ابهامات زیاد در مورد برخورد متئوریت بحث شد.

نتیجه این بود که دو حادثه دگرگونی در منطقه چل جایدر داریم یکی حادثه اصلی یا همان زمین لغزش بزرگ کبیرکوه که ظاهراً متقدم است و دیگر برخورد احتمالی شهاب سنگ ها و ایجاد چاله ها که تاخر دارد، در عین حال توجه به هر دو رویداد مهم است.

این مطالعات ارزشمند هنوز ادامه دارد و به هیچ روی دروازه ی تحقیق چُل جایدر بر روی هیچکس بسته نشده است، اما در هر حالت من نیز وسوسه شدم که چنین رویداد را به فرض وقوع احتمالی آن به عنوان یک باستان شناس بررسی کنم. اما بر اساس نکاتی که به آن می پردازم، بخوبی پی می برید که تا اثبات نظریه ی برخورد شهاب سنگی راه پرخرجی باقی مانده است.

بطور مثال: من قبلا گفته بودم؛ تصاویر هوایی، مکان های دریاچه ها را خیلی شبیه به حفره های برخوردی نشان می دهد. شما لابد می دانید که چنین ردیابی بایستی از طریق موسسات فیزیک اخترشناسی انجام شود و در محل این حفره ها نمونه برداری و آزمایش هایی را انجام دهند، البته این موضوع باز بستگی به این دارد که این منطقه تا چه اندازه سالم و دست نخورده باقی مانده است.

باید بدانید که به لحاظ برخورد شهابسنگی، ما بایستی به چند پارامتر توجه کنیم، مثلا یک جرم ده تنی می تواند در یک حفره و گودالی به قطر 45 و عمق 16 متر جای گیرد بفرض برخورد چند جرم ده تنی برچل جایدر با سرعتی بالاتر از دوازده هزار کیلومتر بر ساعت به خوبی می تواند باعث متلاشی شدن پوسته کوه بسیاری (انتهای کیالان) و شاهد چنان لغزش عظیمی بر روی جداره ی خارجی کبیرکوه باشیم، البته با نگاه زمین ساخت و تکونیک به آن دو عامل پیش گفته که در تشدید این واقعه شریک هستند.


به عقیده باستان شناس هنری رایت و واتسون (1969)تنها یک حرکت کاتاستروف و با شتاب بی سابقه قادر به جابه جایی چنین حجمی از تخته سنگ ها به فاصله زیاد بوده است تا جاییکه براثر این حرکت در حدود پنج مایل مکعب از آهک های آسماری به درون دره ی سیمره سرازیر شده است و موجب بسته شدن دهانه دره سیمره توسط این زمین لغزش عظیم و ایجاد دریاچه ای در پشت آن به طولی در حدود پنجاه مایل و عمق آبی در حدود 180متر، از اثرات محیطی این زمین لغزش است. 

باید دانست که در حال حاضر، اطلاعات ما، در باره زمین لغزش بزرگ کبیرکوه یا سیمره، بر مبنای مشاهدات علمی و میدانی دو دانشمند بزرگ زمین شناس بنام های دکتر هریسون و فالکون(1937;1938) و همچنین باستانشناسانی بزرگ همچون پروفسور هنری رایت و واتسون،(1969)، جغرافیا دان طبیعی شناس امریکایی ابرلندر (1965)، ژاک دومرگان فرانسوی (1895)؛ مکلود (1970)؛ و دو اعجوبه زلزله شناس به نام های دکتر امبرسز و اچ. ملویل و سایر محققان ایرانی چون شعاعی و قیومیان (1998)، ربرتز (2008) و پتلی (2009) و بسیاری دیگر از پژوهشگران هموطنم استوار است که آنها راجع به این پدیده مطالبی نوشته اند. 

من اصولاً در این پست ها، به اثر زخمی که بر دل این سرزمین باقی مانده اشاره کرده ام که بزبان انگلیسی اِسکَر The Scar گفته می شود، داغ باقیمانده همچون یک چسب زخم اما دلیل این زخم چه بوده و این زمین لغزش بر اثر چه عاملی رخ داده هنوز تنور بحث داغ است.

اغلب دانشمندان قریب به اتفاق، عامل اصلی این اَبَر لغزش در جهان را، زلزله دانسته اند و البته برخی از عوامل به این پدیده کمک کرده اند که چنين رخداد بزرگی بر روی کره خاکی روی دهد. 

باز هم تکرار می کنم، در مورد نظریه اصابت برخورد سنگ های آسمانی در منطقه چل جایدر نیاز به بررسی های بیشتری است، فراموش نکنید اگر چنین برخورد احتمالی وجود داشته، آتشی برافروخته شده که از فاصله هزار کیلومتری امکان دیدن آن وجود داشت و اینکه ما باور داریم که این اتفاق چه به دلایل هریسون و فالکون و چه بر اثر فرضیه برخورد شهابسنگی، هیچی از نقش زمین لغزش سیمره بر تغییرات زیست محیطی کم نمی کند. و همان تعریف ما از دوران پسالغزش معتبر است.

باید گفت که چنین اتفاقی، احتمالا بیش از ده هزار سال گذشته رخ داده است. این به آن معنی است که انسان های اولیه شاهد برخورد این اجرام عظیم با زمین بوده اند. ایجاد حفره های دریاچه ها نشان می دهند که در صورت صحت چنین فرضیه ای باید انتظار داشته باشیم که شهاب سنگهای فلزی جرمی بیشتر از ده تن داشته که توانسته اند به زمین برسند و با ایجاد انفجارهای بزرگ چنین حفره های عمیقی را در سطح چل جایدر حفر کنند. 


من بارها گفته ام که سفرهای اکتشافی از طرف دانشمندان معدن شناس همراه با تماس با موسسات فیزیک اخترشناسی و حتی دعوت از سازمان فضایی اروپا برای مطالعه این پدیده ضرورت دارد.

اگر بر اثر چنین رویدادی که سن تخمینی آن ده هزار سال پیش است مطالعه و از محل حفره ها نمونه برداری شود، تنها مطالعات ما را تکمیل می کند و تعاریف ما همچنان سر جای خود در فرو پاشی اکوسیستم معتبر است و تنها اطلاعات جمع آوری شده از این پروژه ها برای برنامه هشدار به سازمان های فضایی به منظور ارزیابی میزان خطر نزدیک شدن اخترواره های کوچک به زمین و احتمال برخورد آنها با سیاره بسیار حیاتی خواهد بود.

لابد بیاد دارید که در سوم مرداد سالجاری یک اخترواره به قطر ١٧۰متر و سرعت ٤٦هزار کیلومتر در ساعت از کنار زمین و از کنار بیخ گوش ما گذشت، بجز ناسا و موسسات فیزیک اختر شناسی کسی به ان توجه نکرد اگر به زمین می خورد آسیب های غمباری به بار می آورد اندوهی بمراتب فراتر از لبنان، برای جامعه بشریت. آنگاه همچون حادثه جایدر بامدامان شامگاه می شد. باز هم تکرار می کنم که تنها خداوند بزرگ حامی انسان ها و حیات وحش است ولاغیر.

فقط یادآوری می کنم همزمان با متلاشی شدن پوسته ی جایدر شهاب سنگ هایی به سرزمین مصر کوبیده شده اند که حفره آنها در سال 2008 توسط معدن شناسی به نام وینچنزو دی میشل کشف شد که تا آنزمان سالم و دست نخورده باقی مانده بود.

آیا این موضوع کمک می کند که همزمان با صحاری مصر چل جایدر نیز مورد برخورد احتمالی شهاب سنگ ها قرار گرفته و این فرضیات درست بوده است، برای رسیدن به پاسخ درست بایستی منتظر به دست آمدن مدارک جدید از محل چاله های چل جایدر پلدختر لرستان باشیم


دکتر احمد پرویز/ دکترای باستان شناسی
تبلیغ

نظرات

  1. User Avatar
    • علی احمدی
    • در تاریخ : 3 آبان 1399 05:18
    لطفا با من تماس بگیرید.درهمون منطقه یک شهاب سنگ فلزی پیدا کردم.خوشحال
    میشم کمکی کرده باشم
    1. User Avatar
      • khodaei
      • در تاریخ : 27 فروردین 1401 22:17
      با سلام ممنون از حسن نظر شما
  2. User Avatar
    • فریدون صحرایی
    • در تاریخ : 24 مرداد 1399 20:53
    سلام دکتر پرویز، از نظرات علمی شما در مورد زمین لغزش سیمره بسیار سپاسگزارم ، اما در مورد برخورد شهاب سنگ کمی محل تردید است، چون به نظر نمی رسد چندین شهاب سنگ همزمان یا با فواصل زمانی در یک نقطه مشخص به زمین اصابت کند، بر این اساس باید وجود حفره های موجود در علل دیگری جست و جو کرد مثلاً گرد چاله هایی که نمونه آن را در سال های اخیر در همدان شاهد بودیم،
    اما در مورد خود زمین لغزش به نظر می رسد که این رویداد توانسته است به کلی جلوی آب سیمره را سد کرده باشد و وجود تپه های کله قندی شکل مابین چم قلعه و دوکوهه رشنو که حاصل از ته نشین شدن رسوبات گل و لای می تواند نتیجه این رخداد باشد.
    با آرزوی توفیق روزافزون برای شما استاد گرامی
    1. User Avatar
      • khodaei
      • در تاریخ : 27 فروردین 1401 22:17
      سلام از توجه شما سپاسگزارم ؛ نظر شما به استاد منتقل خواهد شد
  3. User Avatar
    • امیر جهان آرا
    • در تاریخ : 24 مرداد 1399 12:51
    درود بر شما لطفا در مورد چل جایدر تحقیقات بیستری انجام دهید ...ما متولد و بزرگ شده انجا ایم حاضریم در این زمینه کمک کنیم
    1. User Avatar
      • khodaei
      • در تاریخ : 27 فروردین 1401 22:17
      با سلام ممنون از شما

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید