امروز: پنج شنبه، 9 آذر 1402

چم قلعه پلدختر

چم قلعه پلدختر

کد خبر: 1754
  • 9
در پست قبلی به دوره احداث باغ لیموی جایدر اشاره ای داشتیم و یک تاریخچه خیلی مختصر از دوره ی ساخت آن محوطه را بیان کردیم. در آن گزارش، نام تعدادی از زارعان و رعیت ها و مالکان را برشمردیم که چگونه قریب صد سال پیش با توافق مالک بهری و رعیت بهری زندگی روزمره ی آنها ادامه می یافت.

خیلی تاکید داشتم که نگاه من به محدوده باغ جایدر،  نوعی نگاه به صد سال گذشته است و اذعان داشتم، هدف ما شمارش تمام سکنه نیست، موقعی من با مخاطبم حرف میزنم و از خاندان اصیل و با نفوذ جایدری و خاندان های کهن ایل جودکی در این سرزمین یاد می کنم، تصورم این بود که بیان استقرار ایل بزرگ جودکی در این کهنه دیار کفایت می کند و مشتاقانه تمایل داشتم که مخاطبم را با خود به عمارت ها، قلعه ها، پل ها با نگاهی باستانشناسانه به سفر ببرم و درخواستم این بود که در باره پیشینه ی هر اثری، بجای جدل بیایید در باره اش حرف بزنیم، من در حد بضاعتم به برخی از پرسش ها شاید بتوانم پاسخ دهم.

البته درک می کنم که بقیه همتبارانم انتظار دارند که چرا من اسامی افراد زیادی را در محدوده زمانی صد سال پیش از قلم انداخته ام. من انتظار داشتم که مطالب از طرف برخی دوستان فرهیخته ام با دقت بیشتری خوانده می شد، انتظار و توقع دارم که به من راه حل بدهید، بگذارید با هاتون صادق باشم، بنده حقیر برای این می نویسم که بتوانم با مخاطبم گفتگو کنم و هرچند به شکل محدود دانسته هایم را به اشتراک بگذاریم، تا شاید با همکاری هم منجر به آن شود تا نوری تازه بر تاریکی های گذشته بتابد.



من از برخی دوستان، انتظار دارم، به محدوده زمانی و حیطه ی بحث توجه کنند و این عادت را تغییر دهیم که زود دیگران را قضاوت نکنیم. خوشحالم که خیلی ها پست های ما را می بینند و من احساس خوبی دارم که وقت می گذارید و مطالبم را می خوانید. 

اما راجع به دوره ی ساخت چم قلعه، لابد حرف و حدیث های زیادی در باره ساخت این قلعه ی قجری شنیده اید، آنها را فعلا بخاطر داشته باشید، آنچه که فعلا می توانیم بگوییم، این است که, بر اساس مدارک و گزارش های باستان شناسانه در طی دوره قاجار تا پهلوی اول، دشت جایدر سه قلعه داشته است که دلیل ساخت و کاربری هر یک  از آنها بطور جدا گانه قابل بحث هستند. اول قلعه پهلوی که اشتاین باستان شناس بزرگ از آن یاد می کند. این قلعه در محل شرکت آجر و ماسه بوده و گمان نمی کنم اثر چندانی از آن باقی مانده است (گفتگو با  مهندس فرزاد بخشیوند).

دوم قلعه سراب جهانگیر که ما اسناد و مکاتباتی در رابطه با تعمیر این قلعه بین آقایان کریم خان جایدری و پاپی خان جایدری با حاج رحیم خان نصیر مقدم به عنوان نایب الحکومه جایدر در دست داریم، چنانچه فرصتی شد به آن اشاره می کنم. اما بحث اصلی ما مربوط به چم قلعه یا چم قلا است که به قلعه مظفری نیز شهرت دارد.

من کاملاً واقفم که چم قلعه جایدر چه شیر مردانی را پروریده و چه شیر زنان بزرگی از دامن این سرزمین نشو و نمو کرده اند و آنها افتخار این دیارند. فکر کردم که یادی از شهید عیدی استویی و همسر شهیده او در اینجا لازم بود چون مدیون رشادت هایشان هستیم. با ذکر گرامی داشت آنها، به این نکته نیز اشاره می کنم  

روستای چم قلعه روزگاری محل سکونت بزرگانی همچون كريم‌خان جايدري (عصر قاجار)، ططر نصیری‌ جودکی، رحیم خان, ملک‌ نیازخان نصیرمقدم، اسدخان، عزیزاله خان، هاشم دارایی، امیرخان اسدی، نورمحمد کاییدی‌، لطف‌علی و خیرعلی کاییدی، ولی کاییدی، مراد رشیدی ”کاییدی”، بهرام شرفی‌ نصیری، جمعه و حاتم کاییدی، سید عبدالرحمان شاهرخی، محمدحسن و گل‌محمد ز‌ارع و رضا استویی و دودمان بلی حرها و چند خانوار سامنی و خیلی خانوارهای محترم دیگر از جمله کرم‌شاه، غلام‌شاه، جهان‌شاه‌، الله‌مراد، الله‌کرم، حاج پاپی‌مراد و کرم‌علی هادی‌پور، یدالله رحمتی, خدامراد و لطف‌الله و سایرین در این روستا سکونت داشته اند که اینک بسیاری از این عزیزان در میان ما نیستند و به دیار دوست شتافته اند و شما بهتر از من با همه آن بزرگان اشنایی داشته اید


(گفتگو با عباس دارایی) فعلا بحث روی افراد و ساکنان نیست بی تردید, خیلی از شما ترکیب جمعیتی را بهتر از من می دانید. هدف ما بیان چگونگی شکل گیری قلعه قجری چم قلعه است.

بزبان ساده چم‌ قلعه همان‌گونه که از ترکیب لغوی‌اش پیداست از زمین های حاصلخیزی تشکیل شده که در کرانه های پر پیچ و خم رود کشکان گسترده شده اند. در میان این زمین های زراعی هنوز ویرانه های قلعه قدیمی قجری چشم نوازی می کند که در مجاور روستای چم قلا بخشی از چشم انداز تاریخی دشت جایدر را تشکیل می دهد. 

چم قلا در سالیان نه چندان دور، یکی از مناطق خوش اب وهوا و با صفای جایدر بوده و چشمه‌هایی نیز در ان جاری بوده است. 

حال بر گردیم به موضوع اصلی و بحث بنای چم قلعه. ابتدا باید بگویم زمانیکه سر اورل اشتاین باستان شناس بزرگ در سال 1936 میلادی وارد دشت جایدر شد، دو قلعه در مسیر بازدیدش قرا گرفت

اول یک قلعه نظامی که به گفته او یک افسر جزء مامور آن بود و دو نفر از روسای لر به ملاقات او در قلعه آمده بودند و دیگری قلعه بزرگی که در سالهای نه چندان دور برای استفاده نظامی و بازگشت جمعیت ساخته شده است. احتمالاً منظور اشتاین از قلعه بزرگ قلعه مظفری واقع در چم قلعه است

ما مطلع هستیم در سال 1300 هجری قمری برابر با 1883 میلادی یعنی حدود 137 سال قبل ناصرالدین شاه یک مامور مخفی جهت تهیه گزارشی روانه لرستان و از جمله جایدر می کند. این مامور پس از تعریف و تمجید از جایدر به ناصرالدین شاه چنین می نویسد: دشت و محوطه جایدر وسعت چندانی ندارد.

در دامنه کوه مهله قرار دارد و پل کرو دختر که آب رودخانه کشکان از آن می گذرد در ابتدای آن است، اطراف آن کوه است و در فصل بهار و یکماه به آخر سال مانده این دشت خیلی با روح و با نصرت و خضرتست. انواع گل و ریاحین در آنجا بهم می رسد. از جمله تمام صحرا بابونه است، قارچ و دنبلان هم فراوان دارد و بسیار خوش آب و هواست به خصوص آب کشکان که بهترین آبهای لرستان است از کنار آن می گذرد.

سابقاً طایفه ای در آنجا بوده جایدری و رعیتی داشته اند. در زمان فوت خاقان مغفور، ایلات سگوند، طایفه را غارت کرده اند. بکلی رعیت از میان رفته خراب افتاده، از جمله جاهائیکه ساخت یک قلعه خیلی اهمیت دارد یکی همین صفحه جایدر است. فواید و منافع آن بی شمار است.

این مامور در ادامه می نویسد: اگر یک جایی ساخته شود که اسباب امیدواری و اطمینان رعیت بشود؛ طوایفی که به اطراف پراکنده شده اند خیلی زود مجتمع گشته و بمرور زمان مانند صیمره آباد خواهد شد او یاد آور می شود که فقط در زمستان بعضی طوایف حسنوند در آنجا به سر می برند و به هیچ وجه رعیتی در آنجا نمی شود.

صحرای آن در فصل بهار گل بابونه است و سایر گل ها در آنجا به هم می رسند. آنچه این گزارش را مهم می سازد توصیه به ساخت یک قلعه جهت مجتمع کردن طوایفی که در دوره خودسری پراکنده شده بودند.

بعد از این گزارش شیک و مجلسی طولی نمی کشد که از حکومت مرکزی به حاکم لرستان فرمان می دهند، قلعه ای در این مکان ساخته شود. مظفر الملک حاکم لرستان در سال 1301 هجری قمری طی حکمی به عالیجاه اکبرخان کلانتر (جد جایدری ها) فرمان می دهد که چنین ساختمانی را بنا کند و یا قلاع مخروبه را تجدید بنا نماید و اسم آن به نام حاکم لرستان قلعه مظفریه باشد. و تاکید می کند تمام قلعه باید رعیت نشین شود.

خلاصه با کش و قوس های زیاد این قلعه ساخته می شود. و گویا عمله جات و رعیت از اطراف کرمانشاه که سابقا هم در این ملک رعیتی می کردند و چند خانوار دیگر از سایر طوایف و ایلات لرستان جمع آوری نموده و در قلعه مظفری جایدر ساکن و متمکن شدند.

خواننده باید دقت کند ما در عهد ناصری و در محدوده زمانی 135 سال قبل صحبت می کنیم، زمانی که طایفه جایدری به دلیل یورش سگوندها بسیار ضعیف شده بودند. ظاهرا بعد از ساخت قلعه برخی از این طوایف باز هم متواری شدند اما دوباره جمع آوری کرده با چند خانوار از طوایف شیراوند، و مالمیری در محل جایدر سکونت داده شدند و املاک بین آنها بطور مساوی تقسیم شد

فقط تاکیدگردید که محصول کاه در مجموع مال دیوان است و باید بار کرد در قلعه آورد، انبار شود که در ذهاب و ایاب اردو بمصرف رسد بر این روال، تا سال 1302 هجری قمری هنوز مظفر الملک در حال نوشتن دستورالعمل به کلانتر محل است. تا هر چه زودتر رعایا اسکان داده شوند. ظاهرا تا آن زمان، رعایای شیراوند و مال امیر و جایدری در اراضی مظفریه ساکن شدند.

در حدود سال هزار و سیصد و پنج هجری قمری ممکنه کار ساخت به معنای واقعی به اتمام رسیده باشد. گویا افردی چون کربلایی اسماعیل بنا و حیدر بنا خرم آبادی در ساخت قلعه یا تعمیرات آن نقش داشته اند.

باید باختصار بگویم ما تا حدود 54 سال بعد از آخرین فعالیت ها و تعمیرات اطلاع چندانی از وضعیت قلعه مظفری نداریم اما در ششم شهریور سال 1319 خورشیدی نزدیک به جنگ جهانی دوم گزارشی را بهرام جایدری به رئیس پاسگاه پلدختر می نویسد و مدعی می شود که شخصی به نام اسدبک رضایی ساکن باغ و چم قلعه چهارده خانه آجرکاری آباد را خراب کرده و تمام آجرها در حدود چهار هزار آجر آورده در محل طاق سید که قبرهایش را تعمیر نماید و از مسئول پاسگاه پرسیده است که علت این کار چه هست که قلعه را خراب کرده اند!

گزارش به پاسگاه تاچه حد واقع است و تا حد تحت تاثیر اختلاف بین این دو شخص تنظیم شده ما امروز بی خبریم. با این وجود، هر چه بوده باشد ظاهرا باید در سال 1319 قلعه مظفریه صدمات زیادی را براثر ربایش آجرها که معلوم نبود کار چه کسی بوده، متحمل شده است ما امروز در غرب روستای چم قلا ودر فاصله پانصد متری شمال روستای دوکوهه رشون شاهد ویرانه ای از یک قلعه چهار برجی با ابعاد تقریبی هشتاد در هشتاد متر هستیم که دو درب از چوب جنگلی بزرگ داشته که روزگاری یک دروازه ی آن به سمت رودخانه و دیگری رو به دشت گشوده می شد و این بی تردید همان قلعه مظفریه است که روزگاری هسته جمعیتی دشت جایدر در پیرامون آن شکل گرفت و امروز در گوشه ای تنها و غمبار روزگار رو به زوال خود را طی می کند.

دکتر احمد پرویز/ دکترای باستان شناسی با نگاهی به اسناد خانواده جایدری
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید