هر مسئول دیگری هم که از راه میرسید وعدههای عجیبی در مورد سودآوری بورس میداد. قسمتی از سهام شستا را با هلهله و ولوله در بورس عرضه کردند. تقریبا شبی نبود که مردم را تحریک نکنند و از مزایای بازار بورس نگویند…
بورس هم در حال رکورد شکنی بود! هیجان بسیاری برای ورود به بورس شکل گرفته بود و طی یکی، دو ماه حدود ۱۰ میلیون کد بورسی جدید صادر شد! رقمی بی سابقه که در هیچ کجای دنیا سابقه نداشته است. سیل نقدینگی در راه بورس بود و هر روز رکورد جدیدی ثبت میشد.
تمام ارکان دولت و صدا و سیما و مجلس و … هم مشوق و تایید کننده بورس بودند. صدا و سیما هر شب با اشتیاق خبر «افزایش شاخص بورس» را در تمام نوبتهای خبری اش به عنوان خبری «مثبت» تکرار میکرد. یک شب حتا روستایی را به تصویر کشید که عمدهي درآمد مردمش از بورس بود! افراد روستا، هرکدام مبلغی در بازار سرمایه قرار داده و سودهای عجیبی کسب کرده بودند. اهالی با افتخار جلوی دوربین ظاهر شده و بیان میکردند که از ۵۰ میلیون تومان سرمایه، طی دو ماه، ۳۰ میلیون تومان سود کسب کردهاند!
طبیعی بود که تمام این برنامهها برای کشیدن نقدینگی سرگردان جامعه به بازار بورس بود. به نظر نگارنده آن موقع نه رییس جمهور و نه حتا وزیر اقتصاد، درک درستی از کاری که در پیش گرفته بودند، نداشتند. به قولی این عزیزان هم «هیجان زده» بودند. اصلاً فکرش را نمیکردند که روزی ورق برخواهد گشت و بورس ریزش خواهد کرد. نمیدانم آن روزها نظر کارشناسان به این عزیزان میرسید یا نه؟ پذیرش برخی مسائل سخت است.
یعنی واقعا نمیدانستند که ورود هیجانی به بازار بورس، تبعات جبران ناپذیری برای کل اقتصاد دارد؟ آیا واقعا دولت از افزایش شاخص بورس، کسری بودجه خودش را جبران میکرد یا نه؟ بهراستی چرا الآن همه سرها را در گریبان کشیده اند و در قبال وضعیت کنونی بورس مسئولیتی نمیپذیرند؟ مگر رییس جمهور سرمایه مردم را در بورس تضمین نکرده بود؟ مگر صدا و سیما با اشتیاق، هر روز مردم را به ورود به بازار سرمایه دعوت نمیکرد؟ پس حالا چه شد؟ چرا کسی پاسخگو نیست؟
نکته این است که اگر دولت در اواخر سال ۹۸ که در مضیقهي مالی بود و با کسری بودجه سنگینی روبهرو بود، راهی بهتر از فشار به بانک مرکزی و عرضهي سهامهایش در پیش میگرفت، شدت رشد بورس اینقدر نمیشد و طبیعتا سوداگری نیز در آن کاهش قابل ملاحظهای مییافت و رشد تورم و پایه پولی نیز کنترل میشد. سوال این است که چرا دولت بدترین راه ممکن را انتخاب کرد؟ چرا هزینههای خود را کاهش نداد؟ چرا اصولاً نظر کارشناسان اقتصادی در این کشور شنیده نمیشود؟
الآن هم دولت در حال اشتباه دیگری در قبال بازار بورس است. کدام کشور دنیا از بورس خود، حمایت پولی کرده است که قرار است در اقتصاد ایران این موضوع تکرار شود؟ مگر میشود با ارائه تسهیلات بانکی، شاخص بورس را تقویت کرد؟ آیا دولتمردان ما نمیدانند که این کار نیز مقطعی است و با قطع یا کاهش حمایتها، باید شاهد ریزش سنگین دوباره بورس باشیم؟ آیا به تبعات اجتماعی این موضوع فکر کردهاند؟
زهی خیال باطل. ارائهی تسهیلات بانکی برای خرید سهام، موجب تشدید سوداگری و تورم است. حمایت از تولیدکننده و بخش حقیقی اقتصاد بر بازار سرمایه که تامین سرمایه واقعی در آن انجام نمیشود، اولویت دارد و لذا وقتی که بخش حقیقی اقتصاد کشور با کمبود منابع روبروست، تزریق نقدینگی به بازار بورس راهگشا نخواهد بود و به سوداگری بیشتر منجر خواهد شد. باشد که گوش شنوایی نظرات کارشناسی را بشنود و از آزمایش و خطا در بازار بورس بپرهیزد. اقتصاد جایگاه آزمون و خطا نیست؛ چرا که به سفرهی مردم ربط دارد. باید با قاعده و اصول علمی و با پذیرش نظر کارشناسی به این زمینهها ورود کرد…

دکتر مصطفا شکری/ سرچشمه: سیمرهی575 (13 اردیبهشت 1400)
دسته بندی: یادداشت / یادداشت اقتصادی
آدرس کوتاه خبر: