28 مهرماه 93 آسمان لرستان تیره شد و بارانی توفنده شروع به بارش کرد. بارندگیهای چند ساعته در جنوب لرستان منجر به سیلاب مهيبي شد

فرداي آن روز خبری دردناک روي خروجی خبرگزاريها و سايتهاي خبري استان منتشر شد: کاظم صفرزاده مدیر مجتمع شبانهروزی عشایری امام جعفر صادق (ع) منطقه ویسیان به دلیل نبود امکانات، با احساسی پدرانه، دانشآموز مصدوم به همراه دو دانشآموز ديگر را با ماشین شخصی خود جهت مداوا به مرکز استان میبرد که در میانه راه و در منطقه شوراب گرفتار سیلاب میشوند و همهی سرنشینان خودرو ناپدید میشوند.

بعد از چند روز جسد دانشآموزان پیدا میشود اما خبری از پيكر معلمشان نیست. جستجوها ادامه دارد و بعد از دو هفته جسد مطهر این معلم فداکار لرستانی پیدا و طی مراسم باشکوهی در بعدازظهر عاشورای حسینی به خاک سپرده میشود.

روزهای نخست وقوع حادثه، تمام مدیران استانی و شهرستانی و مسئولین از کاظم صفرزاده گفتند و خبرگزاریها و رسانهها و اهالی مطبوعات و پایگاههای خبری در فضای مجازی تا توانستند، در خصوص اهميت اين موضوع نوشتند. در این مدت، مسئولان به خانواده داغدار صفرزاده سر زدند و هر کدام وعدههایی دادند، اما رفته رفته و با گذشت زمان هم ایثار کاظم را فراموش کردند و هم وعدههای خود را.

با درگذشت کاظم صفرزاده آوای فداکاری و ایثار این معلم در تمام کشور پیچید و همه با افتخار از وی یاد میکردند اما روزگار به همین منوال سپری نشد و بعد از مدتی دیگر کسی از معلم فداکار و خانواده اش یاد نکرد و گویا مسئولان باز هم فراموش کردند که آقا معلم خانوادهای دارد و مشکلاتی که نیازمند کمک است. خانواده زنده یاد کاظم صفرزاده پس از درگذشتش با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکنند و تاکنون وعدههای مسئولان استان برای کمک به این خانواده عملی نشده است

همسر مرحوم کاظم صفر زاده میگوید: روزهای اول پس از حادثه استاندار و مدیرکل آموزشوپرورش قول دادند پسر بزرگم را جای پدرش استخدام کنند، ولی هیچ اتفاقی نیفتاد و پسر من هنوز بیکار است. بعد از چندین ماه که در نوبت ملاقات با استاندار بودم اردیبهشتماه 95نوبتم رسید .در این ملاقات، استاندار قول وام بلاعوض داد اما وقتی نامهاش را برای معاونینش بردیم گفتند وام شرایط دارد و تسهیلاتی دریافت نکردیم! بعد از آن، دیگر موفق به ملاقات با استاندار نشدیم

شهرداری و شورای چهارم شهر پلدختر وعده ساخت مجسمه کاظم صفرزاده و نصب آن در یکی از نقاط شهر پلدختر و نامگذاری یک خیابان به نام وی را دادند که هنوز این مجسمه ساخته نشده و خیابان نامگذاری نشده است و کسی پاسخ نمیدهد که سرانجامِ وعدههای احساسی حادثه شوراب چه شد؟ هر چند کاظم صفرزاده نیاز به نامگذاری میدان و مجسمه ندارد و همواره ماندگار خواهد بود زیرا حافظه تاریخي مردم، مردان بزرگ را فراموش نمیکند

آیا اگر در سایر نقاط کشور این طور اتفاقی میافتاد در روزهای پس از خاکسپاری، مسئولین وعدههای خود را فراموش میکردند؟ آیا سالهای پس از فوت، مراسم بزرگداشتی به همين مناسبت برگزار نمیشد؟ ریزعلی خواجوی پیراهن خود را آتش زد و اسطوره شد، پطروس نوجوانی که اصلن وجود نداشته در کتب درسی ما به عنوان قهرمان معرفی میشود ولی کاظم ما جان خود را ایثارگرانه در ایام عزاداری سیدالشهدا برای نجات شاگردش فدا کرد ولی در گذر زمان به همراه وعدههای مدیران ارشد استان و شهرستان به بوته فراموشی سپرده شد
مجتبی پسند/
پایگاه خبری پلدختر